جلوگیری اسراییل از سناریوی آخرالزمان ملایان تحلیلی از دکتر ماتیاس کونتزل – مایکل مبشری
اسراییل یک بار دیگر دنیا را به شگفتی فرو برد. در سپتامبر 2024، هزاران چاشنی انفجاری که در آن مواد منفجره جاسازی شده
بود، در دستان کادر حزب الله منفجر شد و برای همیشه فتنه انگیزی این اعضای »حزب خدا« را فلج کرد. 13 ژوئن 2025
موساد در عملیات بعدی در ایران موفق شد در نخستین دقایق حملهی اسراییل، کادرهای مرکزی نظامی و هستهای رژیم را
ردیابی و آنها را نابود کند -رویدادی که تحقیر جدی رژیم جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود.
12 ژوئن 2025 بیانیه ای از سوی شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی(IAEA) متشکل از 35 عضو انتشار یافت که
پیشرفت رژیم ملایان در مسیر دستیابی به بمب اتمی را آشکارا گواهی می کند. این نخستین بار بود که پس از 20 سال یک نهاد
بین المللی، سیاست هسته ای جمهوری اسلامی را با تاکید و ارایهی مدارک افشا کرده و خطرات آن را به جامعۀ بین المللی
هشدار می داد. بدینسان شورای حکام آژانس انرژی اتمی با وجود اعتراض و آرای مخالف روسیه و چین قطعنامه ای را تصویب
کرد که رژیم ایران را به توسعۀ برنامۀ هسته ای مخفی متهم می کند و همجنین اظهار می دارد رژیم ایران بشدت مانع کنترلهای
آژانس بین المللی انرژی اتمی شده و مکرراً معاهدۀ منع گسترش سلاحهای هسته ای(NPT) را نقض می کند.
اما رژیم جمهوری اسلامی با لجالت مسیر خود را پیش رانده و نه تنها فعالیتهای اتمی در بخش نظامی را ادامه داد، بلکه حتا سطح
این فعالیتها را افزایش داد. رژیم در همان روز از ساخت یک مرکز جدید غنی سازی اورانیوم که به سانتریفیوژهای مدرن تر و
سریع تر مجهز است رونمایی کرد.
تلاش دونالد ترامپ، رییس جمهور کنونی آمریکا برای متقاعد کردن رژیم به تغییر رفتار از راه مذاکره از سوی رژیم ملایان با
تمسخر و گاه فحاشی نادیده گرفته شد. ایران برای خرید وقت در این مذاکرات حضور داشت ولی قصد رژیم خرید وقت در عرصۀ
سیاسی و دیپلماتیک بود، برای اینکه بتواند تا حد ممکن از حملۀ نظامی اسراییل جلوگیری کند. رژیم ملایان همچنین در طول این
مذاکرات سرسختی خود را در مورد غنی سازی اورانیوم حفظ کرد. ترامپ تلاش خود را برای مذاکره به مدت 60 روز محدود
کرده بود. در 12 ژوئن اولتیماتوم او برای حل و فصل ماجرا از راه مذاکره و دیپلماسی به پایان رسید. یک روز بعد اسراییل به
رژیم جمهوری اسلامی حمله کرد.
خطر ویژهی تولید سلاح هسته ای رژیم ملایان ایران در باورهای مذهبی و جهانبینی بیمارگونهی ایدئولوژیک این رژیم نهفته
است؛ مسعود پزشکیان, رییس جمهور منتصب کنونی رژیم در ماه مه 2025 گفته بود:”برای ما »شهادت« در مقایسه با »مردن در
بستر رختخواب« بسیار شیرین تر است.” برای یک رژیم با تفکر آخرالزمانی که »مرگ از راه شهادت« را افتخار و هدف نهایی
زندگی میداند هر عمل دیوانه واری قابل تصور است – بویژه حملۀ هسته ای به اسراییل که ناگزیر سبب عکسالعملی مشابه از
سوی اسراییل خواهد شد و ایرانیان بیشماری را از دیدگاه رژیم به نوشیدن »شربت شیرین شهادت« نایل خواهد کرد. چنین تلفاتی
برای چنین رژیم دیوانه و متعصبی که آغشته به تفکرات آخرالزمانی است مهم نیست و جان شهروندان ایران برای رژیم ارزش و
اهمیتی ندارد.
گزارش روزنامۀ آلمانی فرانکفورتر آلگماینه(Frankfurter Allgemeine Zeitung) در روز 16 ژوئن 2025 به نقل از منابع
امنیتی تایید می کند که سید علی خامنهای رهبر رژیم ولایت فقیه برای »انتقال تسلیحات هستهای به گروه های تروریستی نیابتی
که ارتشهای مخفی رژیم محسوب می شوند« برنامه ریزی کرده است.”[1] ماتیاس کونتزل(Matthias Kuentzel) پژوهشگر
علوم سیاسی، مورخ و کارشناس ارشد مسایل خاورمیانه به درستی اظهار میدارد:”تعصب مذهبی کور به علاوۀ بمبهای اتمی،
مخلوط دهشتناک و بدترین سناریو در سیاست جهانی است که باید به هر قیمتی از آن جلوگیری شود.”
حملات هدفمندانۀ هوایی اسراییل به مواضع نظامی و صنایع هسته ای رژیم ایران یک تجاوز جنگی و یک عمل نفرت انگیز
نیست، بلکه این واقعیت باید در مرکز توجه قرار گیرد که غرب با سیاست مماشات با رژیم ملایان در طول چند دهۀ گذشته،
سربازان اسراییل را مجبور کرده است جان خود را برای حفظ امنیت در منطقه و جهان کف دست بگیرند، به کارزار جنگ بروند
و تلاش کنند تهدید تسلیحات هسته ای رژیم جمهوری اسلامی را به این طریق حل کنند. بنابراین، وضعیت حاضر حاصل روند
اشتباه و شکست و ناکامی دنیا و بویژه دنیای غرب است که اسراییل را وادار به جنگ و حمله به ایران کرده است و اسراییل
متجاوز نیست و مرتکب جنایت جنگی و نقص قوانین بین المللی نشده است. جامعهی بین الملل بجای تعلیق عضویت رژیم ملایان
از سازمان ملل با آن رژیم دیکتاتور و خاطی همواره در حال معامله بوده است، در حالیکه رهبری ایران هولوکاست را انکار و
بر طبل نابودی اسراییل میکوبیده است. همچنین ایالات متحدۀ آمریکا(در دهههای گذشته) و اروپا (بویژه گروه موسوم به E3
یعنی آلمان، فرانسه و بریتانیا در راس دول اروپایی) بجای نکوهش و منع آیت اللههای جانی از دستیابی به فناوری سلاحهای
هسته ای و غنی سازی اورانیوم، با ادامهی سیاست مماشات و معاملات تجاری و بازرگانی به رژیم جمهوری اسلامی امکان
ساخت اورانیوم و پیشبرد برنامۀ نظامی هسته ای را می دادهاند.
اما این واقعیت که اسراییلیها باید با آشی که دیگران برای آنها پخته اند دست به گریبان باشند و برای دفاع از موجودیت اسراییل
مورد انتقادهای ابلهانه و متعصبانۀ جهانیان قرار گیرند، پدیدهی جدیدی نیست! برای نمونه اسراییل در 7 ژوئن 1981 راکتور
نظامی عراقی اوسیراک(Osirak) را با هشت بمبافکن در مدت کوتاهی قبل از فعال شدن برای تولید بمبهای هسته ای نابود کرد
و در آن زمان هم شورای امنیت سازمان ملل این عمل را بشدت بعنوان »نقض فاحش قوانین بین المللی« محکوم کرد. 6 سپتامبر
2007، جنگنده های ارتش رشید و برومند اسراییل راکتور اتمی سوریه در منطقۀ دیرالزّور را که با استفاده از تجهیزات و دانش
هستهای کرهی شمالی قرار بود برای ساخت بمب اتم برای رژیم اسد پلوتونیم تولید کند، منهدم کردند. اتفاقی که افتاد این بود: هر
دو سایت اتمی نامبرده در مناطقی قرار داشتند که به مدت ده سال زیر کنترل سازمان تروریستی »داعش« در آمدند. اگر اسراییل
در سالهای 1981 و 2007 خود را تسلیم فشارها و انتقادات هیستیریک مراجع بین المللی و افکار عمومی در جهان کرده و از
حملۀ نظامی و نابودسازی دو سایت اتمی در عراق و سوریه صرف نظر کرده بود، تروریستهای داعش این امکان را داشتند بتوانند
خود را به پلوتونیوم مجهز کنند و امروز دنیا در وضعیت بسیار وخیمتر و وحشتناکتری قرار می داشت. این امر نشان می دهد
حملات پیشگیرانۀ اسراییل(Preventive War) در گذشته از سناریوهای کابوسهای بزرگ جلوگیری کرده و دنیا آرامش نسبی را
که امروز از آن برخوردار است بی تردید تا حدی مدیون اسراییل است. اما حملات نظامی اسراییل به رژیم ملایان باز هم صحبت
از نقض قوانین بین المللی و انتقاد از اسراییل را به میان آورده است. این ادعا که نخست وزیر اسراییل بنیامین نتانیاهو استراتژی
»فرار رو به جلو« را برای منحرف کردن افکار عمومی و انتقادات از طولانی شدن جنگ در غزه و حفظ قدرت و تثبیت جایگاه
خود در جایگاه رهبری اسراییل به راه انداخته است بسیار نامعقول و مسخره است، زیرا این استدلال به سادگی یک واقعیت کلیدی
را نادیده میگیرد که عبارت است از ابراز نگرانیهای مستدل همۀ دولتهای اسراییل که در طول بیش از 30 سال در مورد تسلیحات
هسته ای رژیم ایران و عواقب و خطرات آن برای موجودیت اسراییل هشدار می دادهاند! همچنین باید تاکید شود اسراییل از
هنگام آغاز حملات به مواضع رژیم بارها پیام دوستی و مهر به مردمان ایران داده است و در کمال صداقت اظهار داشته »مردم و
دولت اسراییل با مردم ایران در جنگ نبوده و خواستار صدمه به آنان نیستند«. اسراییل همانند همیشه برای کاهش دادن تلفات
غیرنظامیان و مردمان عادی پیش از حمله به اهالی آن منطقه هشدار داده و خواستار ترک آن مکان می شود. اسراییل مکانهای
غیرنظامی، بیمارستانها، مدارس و… را آماج حمله قرار نداده، بلکه نیروها و مراکز ترویستی رژیم فاشیست و دیوانگان
آخرالزمانی ملایان هدف اسراییل هستند که قصد دارند اسراییل را با خاک یکسان کنند. این جانیهای متعصب لیاقت نابودی دارند،
نه اسراییل!
با بروز جنگ اسراییل علیه رژیم ملایان، این احتمال میرود که سرنوشت گروگانهای ربوده شده توسط گروهک تروریستی
حماس در گزارشات و مطبوعات در سطح کمتری مورد توجه قرار گیرد. البته گفتگوها و مناظرات دربارۀ مشکلات و برخی
اشتباهات اسراییل در جنگ غزه باید ادامه یابد؛ اما این امر از دلایل منطقی و موجه جنگ اسراییل با جمهوری اسلامی جدا است.
در حال حاضر آنچه یائیر لاپید(Yair Lapid) رهبر اپوزیسیون در اسراییل و یکی از سرسخت ترین منتقدان بنیامین نتانیاهو
یادآوری می کند دارای اهمیت است که می گوید: “هنگامی که موضوع امنیت مردم اسراییل علیه دشمنان ما مطرح است، ما یک
ملت با یک ماموریت مشترک هستیم. اپوزیسیون همۀ حمایتهای ممکن را انجام خواهد داد تا موفقیت این ماموریت تضمین شود.”
این روحیه، هوشیاری و عرق ملی می باید برای ایرانیان و مخالفین رژیم نکبت اسلامی بسیار آموزنده و قابل درنگ باشد.
https://www.faz.net/aktuell/politik/ausland/krieg-gegen-iran-israel-braucht-trump-110538351.html