شگردهای حذف – یهودستیزی
دانستن شگردهایی که این حکومت برای کنترل جریانهای دینی در جامعه در پیش میگیرد، مهم است به ویژه از این جهت که این شگردها، در حقیقت مانعسازی و مانعتراشی علیه یک حیات دینی بهنجار در جامعه است.
یهودستیزی: به نظر میرسد که یک جریان فکری- فرهنگی یهودستیزانه در فرهنگ ایرانی سابقه داشته باشد؛ این واقعیت تلخ نه فقط از ادبیات کلاسیک فارسی در عصر اسلامی، هویداست، بلکه حتی نشانههایی در افسانههای ملی دارد. شخصیت براهام جهود در شاهنامه نمونهای از تصویر منفی از یهودیان در فرهنگ ایرانیست. تصویر منفی از یهودیان در ادبیات ملتهای اروپایی هم وجود دارد که نظر به اقلیت دینی بودن یهودیان در جوامع مسیحی و مسلمان، امر غریبی نیست و احتیاج به تفسیرهای پیچیده ندارد.
دامنهی این یهودستیزی از آثار ویلیام شکسپیر تا نوشتههای رنه گنون سنتگرا کشیده شده است. گنون در «سیطره کمیت و علائم آخرزمان» با اشاره به تبار کوچگر اقوام بنیاسرائیل، یهودیت امروز را حامل جنبههای شوم آوارگی و خانهبهدوشی معرفی میکند! مطالعهی ادبیات یهودستیزانه نشان میدهد که یهودستیزان در بیان علت دشمنی خود با یهودیت به تئوریهای مختلفی متوسل میشوند؛ امری که میتواند نشان دهد یهودستیزی پدیدهای فرهنگی – یا ترجیحاً ضدفرهنگی – است که تبیین جامعهشناختی و سیاسی برمیدارد.
درباره تبار یهودیستیزی در فرهنگ سیاسی انقلاب اسلامی پژوهش مستقلی انجام نشده است. همینطور، پایگاههای خبری و رسانهای وابسته به دولت جمهوری اسلامی، از امیر توکل کامبوزیا به عنوان یکی از پیشگامان به اصطلاح «یهودشناسی» یاد میکنند: امیر توکل کامبوزیا از همکاران سیاسی کلنل محمدتقیخان پسیان بود که پس از شکست پسیان از قوای دولت قوام، دستگیر و به بیرجند تبعید شد. او در دوران رضا شاه پهلوی هم در ۱۳۱۲ مجدداً به زاهدان تبعید شد و تا آخر عمر در سیستان و بلوچستان زندگی کرد.
اگرچه کامبوزیا به کشاورزی در سیستان و بلوچستان مشغول بود، اما به تدریس زبان فرانسه و برگزاری جلسات تفسیر قرآن مبادرت کرد و تأسیس انجمنی نیمهمخفی به نام «انجمن حقایق اسلامی» هم در کارنامه اوست.
شمسالدین رحمانی از نویسندگان یهودستیز وابسته به حاکمیت جمهوری اسلامی، خود را شاگرد امیرتوکل کامبوزیا معرفی میکند. در قسمت دوم این یادداشت، گوشهای از عقاید رحمانی و همکفرانش را گزارش خواهیم کرد.
منبع:توانا بخش گفتوشنود